معنی دانش کارکرد اندام ها

حل جدول

تعبیر خواب

اندام ها

دیدن بریدن اندام از خویشان وی کسی جدا گردد - یوسف نبی علیه السلام

اندامها را اگر بیند که افزون شد دلیل کند که خویشان واهل بیت او زیاده گردندواو در موضع خویش مقیم بود اگر بیند که اندامهای او بریده بود یا از تن او بیفتاد دلیل که به سفر رود وخویشان او پراکنده گردند اگر بیند که اندام خویش می برید وپراکنده می کرد دلیل که اهل بیت وخویشان خود را در شهرها پراکنده کند کرمانی می گوید: اگر بیند که پاره ای گوشت از اندام خود ببرید دلیل کند که آن کس را خیر ومنفعت رسد اگر بیند که اندام از تن وی جدا کنند دلیل که کسی مالی از او بستاند به زور اگر بیند گوشت از اندام خود می برید ودر پیش مرغی می افکند دلیل که از مال خویش چیزی به کسی بخشد - محمد بن سیرین

اگر بیند که اندامی از تن او با وی سخن می گفت دلیل است که در میان خلق رسوا گردد اگر بیند اندامی از اندامهای خویش به راهی همی رفت دلیل است کاری کند که برآن اعتماد دارد اگر بیند که اندامی از تن وی جدا شد دلیل است کسی از خویشان به غربت افتد اگر بیند که اندامهایش آزرده بود دلیل که بیمار گردد اگر بیند مرغی از اندام او پاره گوشتی بربود دلیل که از مال او چیزی بستاند اگر بیند که گوشت از اندام خویش همی برید ودر پیش مرغ می افکند دلیل که از مال خویش چیزی به کسی بخشد - جابر مغربی

اندام های انسان در خواب احکام جداگانه و متفاوت دارند که در جای خود نوشته می شود. دست، پا، دهان، چشم، ابرو، انگشت و بالاخره هر یک از اعضا و اندام ما تجسم چیزی هستند که به جای آن چیز در خواب ما شکل می گیرند و از رابطه ما با حوادث و اشخاص و اشیا اشاراتی می دهند. روی هم رفته اگر ببینید اندام شما زیاد تر از حد طبیعی شده نشان آن است که یاران و دوستان و احبا شما زیاد خواهند شد. متعدد شدن دستها ازتشدید اعمال شما خبر می دهد. اعمالی که مبتنی بر نفس و ذات بیننده خواب هستند و از سرشت و طینت او نشات می گیرند. برای نمونه اگر دیدید که به جای دو دست چندین دست دارید خواب شما می گوید بیش از گذشته کارهای نیک و بد انجام می دهید. چنانچه آدم خوبی باشید بیشتر نیکی می کنید و اگر بد باشید و تا کنون بدی کرده اید اعمال بد شما فزونی می یابد که البته زیان آن اعمال بد به خودتان باز می گردد. چنانچه در خواب ببینید پایتان بریده شده سفری در پیش داریدو اگر دست و پایتان را بریده دیدید یاران شما بخصوص متعلقانتان متفرق می گردند.اگر ببینید که گوشت بدن خود را می برید نفعی عاید شما می شود و چنانچه دیگری گوشت شما را می برد از شما به او سودی می رسد که خودتان راضی نیستید. چنانچه در عالم خواب عضوی از بدن خویش را متالم و دردناک احساس کنید در صورتی که در بیداری دردی نداشته باشید و نگرانی بیمار شدن هم برایتان وجود نداشته باشد خواب شما از یک ببیماری نزدیک خبر می دهد ولی اگر واقعا دردی داشته باشید اما در خواب عضو دیگری را دردناک احساس نمائید این خواب تعبیر ندارد زیرا واکنش نگرانی شماست. چنانچه کسی در خواب ببیند دستهایش اضافه شده اما دستهای اضافه زنانه است نه مردانه کسی او را فریب می دهد یا زنی وسوسه گر و فتنه انگیز در مسیر زندگیش قرار می گیرد. اگر ببینید که دست یا پایتان با شما به حرف زدن پرداخت نشان آن است که مردم درباره شما بد قضاوت می کنند و بد می گویند و انگشت نما می شوید و رسوائی به بار می آورید. اگر مشاهده کنید که یکی از اعضا بدن شما در جای خودش نیست و در عالم خواب ندانید برای آن عضو چه اتفاقی افتاده و کجاست خواب تان می گوید که یکی از اقربا و نزدیکان شما به جائی می رود که یا نمی دانید آن جا کجاست و یا آنقدر دور است که نمی توانید از او خبر بگیرید. اگر در خواب دیدید که دو دهان دارید خواب شما می گوید که آمادگی دارید تا فردی آزمند و طماع باشید. داشتن چشم اضافی دلبستگی است به دنیا و مال دنیا که پسندیده نیست.چنانچه در خواب ببینید که مرغی ناشناخته (مشروط بر اینکه کلاغ یا کرکس نباشد) و شما ندانید نام آن مرغ چیست از گوشت شما ربود و برد که بخورد نشان آن است که چیزی از شما به جبرو عنف گرفته می شود. اگر در عالم خواب ببینید که دست یا پای شما را بریده اند ولی مجددا آن عضو در جای خودش روئیده و به وجود آمده صاحب فرزند می شوید و اگر در شرایط پدر و مادر شدن نیستید یکی از اقربانتان فرزندی می آورد که او به شما خیلی نزدیک است. - منوچهر مطیعی تهرانی

لغت نامه دهخدا

کارکرد

کارکرد. [ک َ / ک ِ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) کار کردن و عمل. (آنندراج). عمل و کار و کردار و فعل. (ناظم الاطباء). رفتار. || زحمت. مزاحمت. || زد و خورد. || خدمت:
ایا بلایه اگر کارکرد پنهان بود
کنون توانی باری خشوک پنهان کرد.
رودکی یا منجیک.
چو گویید پیران که با این پسر
چه نیکو بود کارکرد پدر.
دقیقی.
هر آنکس که بگریزد از کارکرد
از او دور شد نام و ننگ و نبرد.
فردوسی.
ببخشید گنجی بدرویش مرد
که خوردش نبودی بجز کارکرد.
فردوسی.
میانه گزین در همه کارکرد
به پیوستگی هم به ننگ و نبرد.
فردوسی.
چه جوئیم از این گنبد تیزگرد
که هرگز نیاساید از کارکرد.
فردوسی.
میان سنگ یکی کنده کنده کرد حصار
نه ز آن عمل که بود کارکردهای بشر.
فرخی.
و از آنجا به مغرب شد [گرشاسب] و کارکردها بسیار کرد. (تاریخ سیستان).
کجا این چنین زور و این کارکرد
چه داریم ما خویشتن را بمرد.
(گرشاسبنامه ص 119).
کیست مر این قبه را محرک اول
چیست از این کارکرد بهره و حاصل.
ناصرخسرو.
گر بخروار بشنوند سخن
بگه کارکرد خروارند.
ناصرخسرو.
این حکم در این کارکرد پیداست
با آنکه رسول آمده ست و پیغام.
ناصرخسرو.
رستن بمال نیست به علم است کارکرد
خیره بمال بسته دلی و به درهمی.
ناصرخسرو.
گیتی زکارکرد تو گوید همی خبر
زیرا که دستبرد تو بیند همی عیان.
مسعود.
من شرح مدح شاه دهم در سخن همی
نه کارکرد خویش همی بر بها کنم.
مسعود.
بکارکرد مرا با زمانه دفترهاست
چه فضلها بودم گر بحق حساب کنند.
مسعود.
|| صنعت.
- کارکردها، صنایع: اندر وی [بلخ] بناهای خسروان است با نقشها و کارکردهای عجب و ویران گشته آن را نوبهار خوانند. (حدود العالم).

فرهنگ عمید

کارکرد

اندازه و مقیاس کار انجام‌شده،
[قدیمی] کار، کردار، عمل،

واژه پیشنهادی

فرهنگ معین

کارکرد

عمل و کار، اندازه و مقیاس کار انجام شده. [خوانش: (کَ) (مص مر.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

کارکرد

بازده، راندمان، عملکرد، محصول

فارسی به انگلیسی

کارکرد

Function, Operation

فارسی به عربی

کارکرد

أداءُ

فارسی به ایتالیایی

کارکرد

rendimento

معادل ابجد

دانش کارکرد اندام ها

902

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری